شیرین زبونی وشیرین کاری های زهرا
سلام گل من اینقدر شیرین زبون شدی که نگو هزار ماشالله خیلی روان همه چیز ومیگی خیلی از کلمه ها رابلدی هیچ وقت اولین مامان گفتنات یادم نمیره. کم کم داری تو کارها کمکم میکنی مثلا وقتی در اتاق باز میمونه میبندی ،نیپتون وبرمیداری مثل من خونه را نیپتون میکشی، وقتی میگم کنترل وبیار تلوزیون ببینیم زودی میاری، گوشی هم همینطور،دستمال بر میداری مثل من کمدوپاک میکنی منم کیف میکنم . هوا هم که سرد زود به زود سرما میخوری اون قدر بهت شربت وآمپول میزنیم که دلم واست میسوزه یه ماه پیش هم که تودست وپاهات حساسیت داشتی بردمت دکتر اکبری داروهاش برات ساخت خوب شدی الان هم که چند تااز ناخون هات داره میفته دوباره بردمت دکتر گفت به خاطر همون بیماری ایشالله خوب میشی. بیرون رفتن وخیلی دوست داری زودی شال کلاه میشی میری، توپ بازی کردنت و نگو اول ها دستت و میذاشتی گوشت که مثلاباکسی حرف میزنی بعدهم کنترل و جایگزین کردی الان هم باخود گوشی که حرف میزنی کیف میکنی . لالایی وخیلی دوست داری واسه خودت میخونی، اتل متل هم بلدی،روبالش یا جای بلندی که میری شروع میکنی نانای گفتن ومیرقصی قربون اون رقصیدنات . میری مشینی داخل بوفه کمدت بیرون هم نمیایی.16ماهگی.